همیشه با شنیدن صدای اذان، احساس سنگینی خاصی به من دست می داد. همیشه می گفتم، زود بروم نمازم را بخوانم. با خواندن نماز، احساس می کردم راحت شدم و دیگر تکلیفی ندارم. خب شاید هر مسلمانی مثل من این گونه باشد.
ولی بعد از اینکه به این جمله ی پیامبر(ص) برخوردم، به شدّت از گذشته ی خود پشیمان شدم. (أرحنا یا بلال) ای بلال ما اذان بگو تا در نماز به آرامش و راحتی برسیم.
وای بر من! پیامبرم در نماز به آرامش می رسد و آن را راحتی می داند. ولی من، نماز را سنگین می دانم و بعد از نماز راحت می شوم. چه مسلمانی معکوسی دارم من!
در سرمای زمستان دنبال گرمای بهاری می گشتم که ناگاه
صدای حرارت سوزان غزه گوشمالی ام داد.
خدایا این آتش را بر کودکان غزه سرد و سلامت گردان.
چرا که اینها همان امّت خلیلت ابراهیم اند.
راستی چرا مسلمانان در خواب خرگوشی فرو رفته اند؟!
لَباب
بهار نیامد، باران آمد
تو....بهار
تا راحت شوم!
به برادران و خواهران فلسطینی
باز جمعه...
از سرمای زمستان تا حرارت غزه
سبز باشید